این روزهای من...

ساخت وبلاگ
..."دوستت دارم"....دختر : عشقم شرط بندي کنيم؟؟؟پسر : باشه خانومم ... بکنيم دختر : تو نمي توني24 ساعت بدون من بموني؟ پسر : مي تونم ...دختر : مي بينيم .....24 ساعت شروع ميشه و پسر از سرطان عشقش و اينکهخيلي زود قراره بميره خبر نداشته ...24 ساعت تموم مي شه و پسر ميره جلوي در خونه يدختر .. در مي زنه ولي کسي در رو باز نمي کنه ... داخلخونه مي شه و دختر رو ميبينه که روي مبل دراز کشيدهو روش يه يادداشت هست ...يادداشت : 24 ساعت بدون من موندي ... يه عمر هم بدونمن مي توني بموني عشق من ... دوستت دارم ....برچسب‌ها: داستان عاشقانه, عاشقانه ها, دوستت دارم این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drenzeme711 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 12:11

"ابرازعشق" يک روز آموزگار از دانش آموزاني که در کلاس بودند پرسيد آيا مي توانيد راهي غير تکراري براي ابراز عشق ، بيان کنيد؟برخي از دانش آموزان گفتند با بخشيدن عشقشان را معنا مي کنند.برخي «دادن گل و هديه» و «حرف هاي دلنشين» را راه بيان عشق عنوان کردند.شماري ديگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختي» را راه بيان عشق مي دانند.در آن بين ، پسري برخاست و پيش از اين که شيوه دلخواه خود را براي ابراز عشق بيان کند، داستان کوتاهي تعريف کرد: يک روز زن و شوهر جواني که هر دو زيست شناس بودند طبق معمول براي تحقيق به جنگل رفتند.آنان وقتي به بالاي تپّه رسيدند درجا ميخکوب شدند.يک قلاده ببر بزرگ، جلوي زن و شوهر ايستاده و به آنان خيره شده بود.شوهر، تفنگ شکاري به همراه نداشت و ديگر راهي براي فرار نبود.رنگ صورت زن و شوهر پريده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترين حرکتي نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد.همان لحظه، مرد زيست شناس فريادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.بلافاصله ببر به سمت شوهر دويد و چند دقيقه بعد ضجه هاي مرد جوان به گوش زن رسيد.ببر رفت و زن زنده ماند.داستان به اينجا که رسيد دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.راوي اما پرسيد : آيا مي دانيد آن مرد در لحظه هاي آخر زندگي اش چه فرياد مي زد؟بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته اس این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drenzeme711 بازدید : 25 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 12:11

"عاشقانه"هادلم لک زده .. !!برای یک عاشقانه ی آرام .. !!که مرا بنشانی بر روی پاهایت .. !!بگذاری گله کنم ،،از همه این کابوسهایی ،،که چشم ترا دور دیده اند .. !! خاطراتت صف کشیده اند !یکی پس از دیگری …حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !و من …فرار می کنماز فکر کردن به تومثل رد کردن آهنگی که …خیلی دوستش دارم خیلی ! آن شب …که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را …تماشا می کرد …آن شب که شب پره ها …عاشــقـــانه تر …نــــور را می جســـتند …!و اتاقم …سرشار از عطر بوسه و ترانه بود… !دانستم…تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی…! گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشدشاید کودکــانه ..شاید بی غــرور …اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــودمی فهمــــم نه ضعیفم ..نه کودکم.. بلکه پر از احساســـم … دلم لک زده .. !!برای یک عاشقانه ی آرام .. !!که مرا بنشانی بر روی پاهایت .. !!بگذاری گله کنم ،،از همه این کابوسهایی ،،که چشم ترا دور دیده اند .. !! وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنیآنقدر مجذوب گرمای وجودت می شومکه جز آرامش آغوشتتمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم… حیف که روی تو غیرت دارم،وگرنه روسریت رااز همین سطر باز می کردمکه همه ببینندچه خیالی بافته اماز موهایت… برچسب‌ها: عاشقانه, دل, خاطرات این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drenzeme711 بازدید : 19 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 12:11

از"خدا"میخواهمآنچه میخواهم از خدا ، تو هستی و تو هستی و خود خدا که دستهایمان را بگیرد تا عشق زیر پای بی وفایی نمیرد ، تا صدایمان را بشنود تا شیشه غمها را در لحظه هایمان بکشند، آری خدا درد دل ما را میشنود ! انگار عمریست به پایت سوخته ام ، هنوز هم با تو چشم به فرداها دوخته ام . . . مگر میشود از تو دل کند ، تو همچنان پرواز میکنی و من در بند . . . برچسب‌ها: داستان عاشقانه, عاشقانه ها, دوستت دارم, خدا این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drenzeme711 بازدید : 34 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 12:11

"باران"...لبهايم که تشنه و دلتنگ مي شوند باران را مي بوسم من اين جا زير بارانم، وقتي که بسيار از تو دورم و تو را مي خواهم باران را مي بوسم؛ او تو را قطره قطره در من فرو مي ريزد خاطرت باشد ؛ ما هر دو زير يک آسمان زندگي مي کنيم در دو سوي باران ها من به تو و بوسه و باران ايمان دارم و قاصدک ها به تو خواهند گفت که دوستت دارم ! زندگي شايد همين فاصله خيس بارانيستکه تو را به من پيوند مي زند . . . برچسب‌ها: داستان عاشقانه, عاشقانه ها, دوستت دارم, عشق, واژه های بی صدا این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drenzeme711 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 12:11

دختر : عشقم شرط بندي کنيم؟؟؟پسر : باشه خانومم ... بکنيم دختر : تو نمي توني24 ساعت بدون من بموني؟ پسر : مي تونم ...دختر : مي بينيم .....24 ساعت شروع ميشه و پسر از سرطان عشقش و اينکهخيلي زود قراره بميره خبر نداشته ...24 ساعت تموم مي شه و پسر ميره جلوي در خونه يدختر .. در مي زنه ولي کسي در رو باز نمي کنه ... داخلخونه مي شه و دختر رو ميبينه که روي مبل دراز کشيدهو روش يه يادداشت هست ...يادداشت : 24 ساعت بدون من موندي ... يه عمر هم بدونمن مي توني بموني عشق من ... دوستت دارم .... این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : دوستت دارم,دوستت دارم عشقم,دوستت دارم ها,دوستت دارم بی آنکه بخواهمت,دوستت دارم عزیزم,دوستت دارم به زبانهای مختلف,دوستت دارم را من دلاویزترین,دوستت دارم عاشقانه,دوستت دارم عشق من,دوستت دارم شعر, نویسنده : drenzeme711 بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 22:01

دلم لک زده .. !!برای یک عاشقانه ی آرام .. !!که مرا بنشانی بر روی پاهایت .. !!بگذاری گله کنم ،،از همه این کابوسهایی ،،که چشم ترا دور دیده اند .. !!         خاطراتت صف کشیده اند !یکی پس از دیگری …حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !و من …فرار می کنماز فکر کردن به تومثل رد کردن آهنگی که …خیلی دوستش دارم خیلی !       آن شب …که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را …تماشا می کرد …آن شب که شب پره ها …عاشــقـــانه تر …نــــور را می جســـتند …!و اتاقم …سرشار از عطر بوسه و ترانه بود… !دانستم…تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی…!       گریـ این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : عاشقانه ها,عاشقانه های من,عاشقانه های ناب,عاشقانه های کوتاه,عاشقانه های پاییزی,عاشقانه هایی برای دخترم,عاشقانه های مشیری,عاشقانه ها شعر,عاشقانه های من و عشقم,عاشقانه های من و تو, نویسنده : drenzeme711 بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 22:01

امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم !     پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف می زدم و برای طرفم شاخ و شونه می کشیدم که نابودت می کنم ! به زمین و زمان می کوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا می کشی و... خلاصه فریاد می زدمیک دختر بچه یک دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و می گفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید.... این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drenzeme711 بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 22:01

آنچه میخواهم از خدا ، تو هستی و تو هستی و خود خدا که دستهایمان را بگیرد   تا عشق زیر پای بی وفایی نمیرد ، تا صدایمان را بشنود   تا شیشه غمها را در لحظه هایمان بکشند، آری خدا درد دل ما را میشنود !   انگار عمریست به پایت سوخته ام ، هنوز هم با تو چشم به فرداها دوخته ام . . .   مگر میشود از تو دل کند ، تو همچنان پرواز میکنی و من در بند . . .   این روزهای من......ادامه مطلب
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : از خدا میخواهم,از خدا میخواهم برایت,از خدا میخواهمت,از خدا ميخواهم,از خدا میخوام,از خدا میخوام که,از خدا میخوام افشین آذری,از خدا میخوام بمیرم,از خدا میخوام بدون توزنده نباشم,تو را از خدا میخوام, نویسنده : drenzeme711 بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 22:01

چــقدر دزديــدنِ نگــاه ِ تــو
از چشــمان ِ تــو
لــذت بخــش اســت!
گــويــي تيــله اي
از چشــمم بــه دلــم مــي افتــد!
بـــانـــو!
… بــا مــردي کــه تيــله هــاي
بسيــار دارد،
مــي آيــي؟

 

 

این روزهای من......
ما را در سایت این روزهای من... دنبال می کنید

برچسب : تیله های من,کتاب تیله های من, نویسنده : drenzeme711 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 22:01